مسافرکش بدون مسافر داشته میرفته ،
یهو کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبین
ه کنار میزنه سوارش میکنه و مسافر صندلی جلو میشینه،
یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه :آقا منو میشناسی ؟
راننده میگه : نه. یهو راننده واسه یه مسافر خانوم که دست تکون میده
نگه میداره و خانومه عقب میشینه
مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه منو میشناسی؟ راننده میگه : نه شما ؟
مسافر مرد میگه : من عزرائیلم. راننده میگه : برو بابا اُسکول گیر آوردی؟
یهو خانومه از عقب به راننده میگه :ببخشید آقا شما دارین با کی حرف میزنین؟
راننده تا اینو میشنوه ترمز میزنه از ترس فرار میکنه بعد زن و مرده با هم ماشینو میدزدن ... !!!
زرشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک واقعــــــــــــــــــــــــــــــــا
