فقط بخندید
مردی تعریف می کرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند
و آنها دو دوستش را کشتند.
وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی،
......
گفت:
زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند چیزی را از آنها بخواهیم که نتوانند انجام بدهند.
خواسته های دو دوستم را انجام دادند و آنها را کشتند.
وقتی نوبت به من رسید به آنها گفتم:
لطفا زشت ترین شما مرا بکشد
sina
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 ساعت 03:59 ق.ظ
مرد وحشی شنیده بودم اما زن وحشی نه
حالا ببین
کدوماشون و
زن وحشی دیگه
طرفای ما پیدا نمیشه آدرس بده بیام اون طرفا
hasti adresse khodesho mide .man mamimo mishnasam.khar nasho!
حق با خرسیه منه
حق با دروغگوئه
حق با دروغگوئه=حق با توئه
باشه چون خیلی با مرامم حق با توئه
با مرام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یکی تو مرام داری یکی امام خمینی
نمیشناسم حالا کی هست
نکنه قهرمان ملیتون بوده