حموم
بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟
می گم پـَـَـ
نــه پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی.
میگه
: در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت
دارن با کامپیوترت
کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت د
ر برمیدارم که امشب رو لندن
بمونی تا فهم درست جواب دادن
رو یاد بگیری، آها یه چیز دیگه احتمالا
آبگرمکن رو هم خاموش میکنم
sina
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ
پس مزاحم نمیشم همون جا خوش باش لندن و میگم
اینجا خیلی خوبه
آزادیه کامل هم هست
میخوای بیا؟
خوش میگذره هاااااااااا
نه برادر مزاحم آزادیت نمیشم شما خوش باش
ازادی بدون تو؟
اری بدون هستی