.: نمـــــــــــــکی :.
.: نمـــــــــــــکی :.

.: نمـــــــــــــکی :.

فقط بخندید

حموم بودم

حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟
 می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی.
میگه : در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت
 دارن با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت د
ر برمیدارم که امشب رو لندن بمونی تا فهم درست جواب دادن
رو یاد بگیری، آها یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم
نظرات 3 + ارسال نظر
هستی پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ق.ظ

پس مزاحم نمیشم همون جا خوش باش لندن و میگم

اینجا خیلی خوبه
آزادیه کامل هم هست
میخوای بیا؟
خوش میگذره هاااااااااا

هستی پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ب.ظ

نه برادر مزاحم آزادیت نمیشم شما خوش باش

ازادی بدون تو؟

هستی جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ق.ظ

اری بدون هستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد